هر بار که تغییراتی کلان در عرصه ی مدیریت کشور رخ میدهد، شایسته سالاری هم مطرح میشود و در نهایت چندی دیگر به علت فقدان ساز و کار مناسب در فرآیند مدیریت نظام برای ضمانت شایسته سالاری (دست کم در ناحیه نظارت و اطلاع رسانی) ضرورت باز مطرح شدن آن را پیش میآورد. در نخستین گام، نبود شاخصها و ملاکهایی علمی، دینی و حتی عرفی گاه منجر به انتخابهایی سلیقه ای و دم دستی شده و زیان آور بوده است. نوشته پیش رو در پی ارائه شاخصهای شایسته سالاری از قرآن کریم برای همه کارها در تمام سطوح و زمینه از قرآن کریم است که با عقل و عرف روزگار هم مطابقت دارد. در دو داستان از قرآن کریم هنگامی که از شایستگی برای انجام کار سخن گفته میشود، چهار شاخص و ملاک برای شایستگی کارگزاران مطرح است:
1. موسی و دختران شعیب: دو دختر که کنار چهارپایان خود ایستادهاند منتظرند تا گلههای دیگر همه آب بخورند و بالاخره آنها هم بتوانند به گوسفندانشان آب بدهند. مردی جوان که موسی نام دارد پیش میآید و علت انتظار آنها را جویا میشود؛ آنها میگویند که پدرشان پیر شده و منتظرند تا همه بروند و بتوانند به گله آب بدهند. موسی از آنها اجازه میگیرد و انتظارشان را کوتاه میکند و به گله آب میدهد. رفتار موسی به گونهای است که دختران موسی علاوه بر اینکه از انجام شدن کار خرسندند از خود او هم خوششان میآید و یکی از آنها به پدرشان پیشنهاد میدهد که او را استخدام کند: «...یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِین» (اى پدر، او را اجیر کن، او بهترین کسى است که براى کارها اجیر کنى، زیرا مردى نیرومند و امین است. (ترجمه مرحوم دکتر طاهره صفارزاده)
2. خزانهداری یوسف: یوسف پیامبر نیز در شایستگی خود برای خزانهداری مصر میگوید: «اجْعَلْنی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف، 55؛ خزینههاى این سرزمین را به من سپار که من نگهدارم و دانا) (ترجمه از مرحوم استاد ابوالقاسم پاینده)
بنا بر این دو داستان چهار صفت توانایی، امانتداری، نگهداری و دانایی برای شایستگی این دو کار مطرحند، ولی اگر دقت شود این چهار صفت در سه شاخص و ملاک اصلی قابل ملاحظه خواهند بود:
1. توانایی (قوت): عقل خود گواه است که برای انجام کار، نیرو و توان انجام کار بر هر چیز دیگر مقدم است و اگر شرایط و لوازم دیگر همه مهیا باشند، نبود توانایی کار را به سرانجام نخواهد رساند. بنابراین خوب و پاک بودن کسی یا داشتن علم و مطالعه نظری در یک موضوع (یا کمتر از آن مدارک علمی بالا) به تنهایی برای واگذاری کار به او کفایت نخواهد کرد. نکته بعدی که اینجا مطرح است آن است که توانایی فرد یا گروه با هر روش و آزمایشی که ممکن است بنا بر آن کار و علم و عقل کارگزینان احراز خواهد شد و برای احراز توانایی فرد یا گروه میتوان به دانایی، تجربهی کار و تمحض و تخصص، ارتباطات گسترده و ثبات و تمرکز در کار (برای نمونه چند شغله نبودن) که از لوازم تواناییاند اشاره کرد.
2. امانتداری: آنچه که امروز با عناوین «مسئولیتپذیری» یا ضرورت «پاسخگویی» در زمینههایی مانند مدیریت و حسابداری و اخلاق سیاسی مبنا قرار میگیرد، در ادبیات دینی با عنوان «امانتداری» و امین بودن یک شخص مطرح است. مهیا کردن لوازم و شرایط امانتداری و تقویت این صفت و ضرورت آزمون و احراز صلاحیت فرد از طریق وجود نهادها و راهکارهای نظارتی حکومتی و مردمی (که در کشور از ضعف آن رنج میبریم) در حین کار ضمانتی برای امانتداری ایشان خواهد بود.
3. نگهداری (حفیظ): این شاخص ترکیبی از دو شاخص پیش (توانایی و امانتداری) است و لزوم تناسب شاخص را با کار مورد نظر توجه میدهد.
4. دانایی (علیم): یکی از خواص دانش، افزایش دامنهی دید و قدرت پیشبینی و آیندهنگری است. آنان که عهدهدار مدیریتهای مملکتی هستند باید توان آیندهنگری و سیاستگزاری مناسب در قبال آن را داشته باشند.
به طور خلاصه سه شاخص توانایی، امانتداری و دانایی میتواند برای شایسته سالاری در کارگزاران نظام اسلامی و انسانی، از چوپانی و کارهای ساده تا مدیریت فرهنگی و مملکتداری مفید واقع شود.
منبع: قرآن کریم.
پیوست یادداشت: شایسته سالاری (Meritocracy )
«جامعه ی شایسته سالار جامعهای است با پایگان شغلی (لایهبندی اجتماعی). مشاغل مختلف پاداشها، قدرت و منزلت متفاوتی دارند. با این همه، در جامعهی شایسته سالار افراد میتوانند بر مبنای شایستگیهای خود، یعنی بر مبنای استعدادها و قابلیتهایی که دارند، و به تناسب سازگاریِ این ویژگیها با وظایف مقتضی در یک شغل معین، در این پایگان بالا و پایین بروند («تحرک اجتماعی» داشته باشند). آن مشاغلی که بیشترین پاداشها را نصیب فرد میکنند دقیقاً همانهایی هستند که بیشترین اهمیت را در جامعه دارند. این مشاغل مهارتهای فوق العاده یا مهارت و دانشی را اقتضا میکنند که کسب آنها زمان زیادی میبرد و مسئولیت بالایی به همراه دارد. (گمان می رود برای اینکه شایسته ترین افراد این آموزشها را ببینند و این مسئولیتهای حرفه ای را به خوبی انجام دهند، دادن پاداشهای مالی و دیگر پاداش ضروری است.
جان راولز، فیلسوف لیبرال، دفاعی جانانه و مؤثر از شایسته سالاری کرده و آن را اساس یک جامعه ی عادلانه معرفی کرده است. وی تلاش زیادی کرده تا تفاوتهای میان آنچه خود «شایستهسالاری خشن» مینامد و نظام مبتنی بر فرصتهای برابر و عادلانه را بیان کند. در شق اول، آموزش فرد عمدتاً وابسته به توان مالیِ والدین است. بنابراین، امکان دستیابی فرزندانی که والدین موفقی دارند به مشاغل بیشتر است؛ زیرا آنها آموزشهای بهتری دیدهاند. از این رو، راولز از نظام آموزشی ای دفاع میکند که همه ی افراد امکان دسترسی مساوی به امکانات را داشته باشند تا به این ترتیب استعدادهای فردی ارج نهاده شود و امکان پرورش آنها، فارغ از وضعیت والدین، میسر باشد.» (اندرو ادگار، مفاهیم بنیادی نظریه فرهنگی، ترجمه مهران مهاجر، تهران، نشر آگه، 1387، ص 178 و 179)
عرض سلام و ادب خدمت جناب آقای قنبری
مطلب مهم، جالب و درخور توجه تان، من رو به این واداشت که جست و جوی مختصری در این باره انجام بدم و مطالب زیر نکاتی است که شاید مکمل این مبحث باشد.
به نظر می رسد که دو واژه قرآنی "اهل" و "صالح"، هر کدام به نوعی دربرگیرنده معنا و مفهوم شایستگی یا شایسته سالاری باشد.
اهل (اهلیت داشتن)
"ان الله یامرکم ان تودو الامانات الی اهلها".
همانا خداوند شما را امر می کند که امانت ها را به اهل آن واگذار کنید. (آیه 58 سوره نساء)
صالح (صلاحیت داشتن)
"ان الارض یرثها عبادی الصالحون".
حکومت و سروری بر زمین، میراث بندگان صالح و شایسته خداوند است. (آیه 105 سوره انبیا)
"تَوَفَّنِی مُسْلِمآ وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ".
مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحق کن. (آیه 101 سوره یوسف)
"وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ".
خداوندا، مرا به رحمتت در بندگان شایستهات داخل کن. (آیه 19 سوره نحل)
"سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ".
به خواست خدا مرا از شایستگان خواهى یافت. (آیه 27 سوره قصص)
آیتاللّه مکارم شیرازى در تفسیر نمونه، «صالح بودن» را از نظر قرآن کریم، شایستگى از نظر اعتقاد و ایمان، عمل، گفتار و اخلاق می داند.
شاخص ها و ملاک های قرآنی زیر نیز می تواند معیاری برای انتخاب کارگزاران در جامعه دینی ما باشد.
شاخص ایمان
"لَیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ"
نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و یا مغرب بگردانید، بلکه نیکى (و شایستگى در) آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورده باشد. (آیه 177 سوره بقره)
شاخص تقوا
"یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبآ وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَاللَّهِ أَتْقَاکُمْ".
اى مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، (اینها ملاک شایستگى نیست) گرامىترین (شایستهترین) شما نزد خداوند با تقواترین شما نزد خداوند دانا و آگاه است. (آیه 18 سوره حجرات)
شاخص عدالت
خداوند در جواب حضرت ابراهیم که در مورد فرزندانش پرسید: آیا آنها را نیز به عنوان امام و پیشوا منصوب مىنمایی؟ فرمود : "قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ". (آیه 124 سوره بقره)
شاخص راستگویى
"وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ فَمَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ
و اگر (او) پارهاى گفتهها بر ما بسته بود، دست راستش را سخت مىگرفتیم؛ سپس رگ قلبش را پاره مىکردیم؛ و هیچ یک از شما مانع از (عذاب) او نمىشدید. (آیه 44 سوره الحاقه)
خداوند خطاب به پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: اگر تو به عنوان یک واسطه سخنم را درست به زیرمجموعههایت نرسانى و چیزى را بگویى که من آن را نگفتهام؛ یعنى «راستگو» نباشى، من رگهاى قلبت را مىزنم و سرت را از تنت جدا مىکنم.
موفق باشید.