طرح مکرر و صادقانه برخی معضلات رفتاری و فرهنگی موجود از طرف یکی از مقامات ارشد این حوزه یعنی جناب آقای جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد ایران، نوید و امیدی نیک در رهایش و گشایش درهایی بسته و دردهایی گشاده است؛ این گونه سخنان، زمینه تأمل و بیان را برای اندیشمندان و فعالان این حوزه فراهم آورده و سطح آزادی بیان را افزایش خواهد داد و این خود به تنهایی کیمیاست. مقصود یادداشت حاضر نقد راهبرد «محدودسازی فرهنگی» نزد شماری از مدیران است که هنوز هم تصدی بسیاری دیگر از نهادهای فرهنگی را در اختیار دارند از یک سو و از سویی دیگر توجه دادن به راهبرد «مصون سازی فرهنگی» است. علی جنتی روز سه شنبه 26 آذر 1392 در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات گفته است که 71 درصد از مردم تهران از ماهواره استفاده میکنند و کوشیده است با مثالهایی مانند آنچه که در مقابله با ویدئو در دهه 60 انجام شدد به اشاره بگوید که با رفتارهای سطحی محدود کننده و شکلگرایانه ماچه بسا خود زمینه ساز بروز آسیبهایی دیگر همچون «دروغگویی و ریاکاری» در حوزه فرهنگ و اخلاق مردم شویم.
۱. راهبرد «محدودسازی فرهنگی» گویی مبتنی بر این فرضها است که مردم خود قدرت تشخیص نیک از بد را ندارند یا آنکه تقوا و مقاومت در برابر ناشایست را از شایست ندارند و ممکن است به خودشان صدمه بزنند. این وظیفه حاکمیت است که با اعمال ولایت و مدیریت لازم آنها را از گزندها و آسیبها بازدارد. در این فرض باید و نبایدها در گذر زمان فراوانی گرفته و خطوط قرمز پررنگتر و تقابل بین محدودکنندگان و محدودشوندگان شدت پیدا میکند. طرح مقولاتی همچون شکاف میان دولت-ملت، تهاجم یا شبیخون فرهنگی، از خودبیگانگی و غربزدگی و بالاخره پررنگ شدن تمایز هویت رسمی از هویت رنگباخته مردمی در این فضا طرح میشود. این روند تاجایی پیش میرود که حاکمیتی که با اکثریت مردمی به قدرت رسیده بود به تدریج بدنه مردمی خود را در حال ریزش دیده و چندی دیگر خود را در اقلیت میبیند و به فکر مقاومت و حفظ ارزشهای خود در سنگرها و قلعه هایی تودرتو و امن از هرگونه دگرباشی و صورت بندی متمایز از قالبهای تعریف شده می افتد. این قلعهها از درون و بیرون نااستوار مینماید. پس از اینکه اکثریت را همراه خود ندید، آزادی ها را محدود کرده، از هویت رسمی مطلوب خود به اکثریت نمایی پرداخته و ناگزیر از تمرکز بر گفتمان رفتاری خود و کنترل شدید و امنیتی کردن حوزه فرهنگ و به تبع آن دیگر حوزه های حاکمیتی شده است. این فضا ریزش ها و دگرسازیها را به نحوی فزاینده شدت داده و خلاقیت، تولید و رقابت را از جامعه میگیرد و در نهایت به فرض بقای حاکمیت منجر به پرسشهایی جدی از کارآمدی و واقع بینی و پاسخگویی ایدئولوژی حاکم میشود. شاید این جمله از مارکس (1818-1883م) در اینجا مناسب باشد که «هرآنچه که سخت و استوار است، دود شده و به هوا خواهد رفت!» چنانکه خود اتحاد جماهیر شوروی با آن عظمت و اراده آهنین به آن دچار شد.
۲. آنچه که وزیر ارجمند ما دال بر امکان مشاهده شبکه های ماهواره ای با استفاده از گوشی های هوشمند در آینده مطرح کردهاند، اکنون در دسترس است و من خود تجربه و شگفتی آن را در ایران داشتهام و یقین دارم که در سالهایی بسیار نزدیک راهی جز «مصون سازی» و آموزش نخواهد بود. در راهبرد «مصون سازی فرهنگی» کنترل آمرانه و محدود کننده به نحو حداکثری، ناممکن، غیراخلاقی و خود مفسده انگیز تلقی میشود و فرض بر این است که انسانها خود توان شناخت نیک و بد را دارند و قصدی برای ضرر زدن به خود ندارند. دادن «آزادی» همراه با «آگاهی» به یک یک اعضای خانواده ها و جامعه، «کرامت» آنها را حفظ کرده و «مسئولیت» لازم و «پاسخگویی» مناسب را در آنجا که عرف و قانون تشخیص دهد، مطرح میکند. این در حالی است که انسانها توان پذیرش این مسئولیت و دریافت این آگاهی را داشته باشند، در غیر این صورت به تناسب رفتارهای کنترلی یا راهبرد محدود کننده مطرح میشود. برای مثال، سرویس جی میل شرکت گوگل، به افراد زیر 13 سال اجازه ساخت حساب کاربری نمیدهد. در راهبرد مصونسازی دولت موظف است تا با ارائه خدمات کیفی بالاتر نیازهای مخاطبانی را که در پی سالم سازی، گزینش مطلوب، افزایش کیفی تولید، عرضه و خرید کالاها و خدمات فرهنگی را فراهم نماید. در این راهبرد دولت نقش دیدبان فرهنگی، بسترساز فرهنگ و سازنده ابزارها و راهکارهایی همچون ارائه راهها و پلهایی برای عبور مردم از آنچه که میخواهند از آن صرفنظر کنند تلقی شده است. ارائه برنامههایی برای فیلتر کردن رایانههای شخصی در انگلستان که کودکان و کاربران دیگر را از سایتهای خشونت و هرزهنگار و امثال آنها دور نگهمیدارد از این جملهاند. این برنامهها توسط والدین خریداری شده و به نحو داوطلبانه بر روی رایانههای خود نصب میشوند.
در این راهبرد وظایف کمرشکن و فرساینده نیروهای امنیتی و نظامی کاهش پیدا کرده، هزینههای سرسامآور راهبرد «محدودسازی فرهنگی» کاسته شده، مشارکت و همراهی مردم با کالاهای فرهنگی افزایش یافته و رونق و تولید و رقابتهای فرهنگی رشد پیدا می کند. در اینجا با وجود آنکه میزان آزادیها افزایش یافته، امنیت و ثبات اجتماعی بیشتری در درازمدت نصیب ملت و دولت میشود.
1. باید اجازه داد این حاکمیت به تدوین و اجرای قوانین بپردازد تا بنوان بعدا این مسئولیت را گردن او انداخت
2. تا زمانی که ما به یک جایگزین مناسب در عرصه ی فرهنگ برای گوگل و شبکه های اجتماعی جذاب و فیلم ها و دیگر محصولات فرهنگی بسازیم و توسعه بدهیم تا آن زمان چی ؟ اجازه بدهیم مردم که از این خوراک های فرهنگی استفاده کنند؟
3. البته که همه ی مردم توانایی تشخیص پلیدی از زیبایی را در جنس فرهنگ ندارند . اگر داشتند که دیگر متخصص فرهنگی جامعه می خواست برای چه ؟ همانطور که همه ی مردم قدرت تشخیص میکروب و مریضی را در عرصه ی سلامت بدن ندارند و به متخصص پزشک مراجعه می کنند.
4. آیا شما آمار گرفتی که گفتمان فرهنگی حاکمیت در اقلیت قرار دارد؟ اگر اینطور است که ما باید امروز شاهد انقلاب باشیم. در علم سیاست ما دو تا پدیده داریم یکی عدم رضایت و یکی نا رضایتی که این دو با هم متفاوت است. عدم رضایت آن چیزی است که شما ادعا می کنید در حالیکه نارضایتی مقوله ای است که در تمام سیستم ها از یک خانواده تا یک state و یا حتی در عرصه جهانی وجود دارد.