گذشته دیگر در دسترس نیست و تنها خاطراتی از آن در هزارتوی ذهن بر جای مانده است، "حال" نیز رمنده و گریز پا در گذر است، و کوچکترین تأثیری را برنمیتابد؛ آینده تنها چیزی است که برای ما باقی مانده تا در آن و با آن زندگی کنیم.
جهان معاصر، عرصهی تحولات شگرف و پویاییِ شتابنده است. تغییرات چنان غافلگیرکننده و برقآسا از راه میرسند که حتی لحظهای درنگ می تواند به بهای گزاف غافلگیریِ راهبردی در عرصههای سیاسی امنیتی و اقتصادی تمام شود. ترسیم دیدمانهای روشن آینده، آگاهی اذ روندها پیشدستنامهها و تحولات و تصمیمگیری به هنگام، میتواند هر جامعه و سازمانی را در یافتن بهترین راهها تواناتر سازد. در این محیطِ سرشار از بیثباتی و آکنده از عدم قطعیت، تنها رویکرد و سیاستی که احتمال موفقیت و کامروایی دارد، تلاش برای معماری آینده است. گر چه این تلاش همواره با خطرپذیری فراوان قرین بوده است، اما به هر حال پذیرش این مخاطره، به مراتب عاقلانهتر از نظارهگر بودن تحولات آینده است.
بسیاری از حوادث و رویدادهای آینده قابل پیشبینی و انقیاد هستند. دخالت انسان در این روند موجبات تغییر و تحولات مطلوب را ایجاد خواهد کرد. اما در اغلب موارد اشتغال به زمان حال و تلاش در جهت رفع مشکلات موجود، مانع از آن میشود که مدیران و تصمیمگیرندگان به آینده بیاندیشند؛ حال آنکه مشکلات کنونی ناشی از عدم شناخت آیندهای بوده است که اینک "زمان حال" نامیده میشود. به بیان روشنتر، بحرانها و مشکلات کنونی، موجهترین دلیل برای اندیشیدن پیرامون دربارهی آینده است. ناگفته پیداست که بحرانهای امروز نتیجهی قهری نپرداختن به موانع و مشکلات، قبل از بروز آنها به شکل بحران است. عامل دیگری که پرداختن به آینده را اجتنابناپذیر میسازد، در سرعت تحولات نهفته است. تحولات حیرتآور عصر حاضر، ناشی از دگرگونیهای شگفت در حوزهی فناوری، معرفتی و روند شتابناک جهانی شدن میباشد. شاید تحول در فناوری عمدهترین نقش را در ایجاد چنین فضایی ایفا میکند، زیرا تحول فناوری به مثابه تغییر در شئون و ابعاد مختلف زندگی است .باید توجه داشت که حضور عاملانه در روند تحولات آینده، کاهش تهدیدات و افزایش فرصتها و گزینهها، نیازمند رویکردی آیندهپژوهانه است که امکان کنشگری در رخدادهای آینده را فراهم میسازد.
الف. ویژگیها و مفروضات آیندهپژوهی
ارائه تصویری جامع و مانع از آینده پژوهی و تعریف حوزهی اخلاقی آن نیازمند تشریح ویژگیهای آیندهپژوهی در حوزهی مفهومی و ماهوی آن است. اطلاق این قیدها حد و حصر آیندهپژوهی را تا اندازهای مشخص خواهد ساخت:
- آیندهپژوهی بیش و پیش از آنکه مبحثی محتوایی باشد، ناظر بر مسائل "روشی" است.
- آیندهها، متعدد و متکثرند و انسان در انتخاب آن تا اندازهای مختار است.
- آینده الزاماً ادامهی خطّی گذشته و حال نیست؛ میتواند روند و جریان نوینی باشد، زیرا در شکلپذیری آینده عوامل متعددی دخالت دارند.
- هدف مطالعهی آینده، مدیریت روندها، انطباق با شرایط بقا و رشد، احراز آمادگی برای موارد پیشبینی نشده است. به عبارت دیگر آرمان آیندهپژوهی کشف آیندههای محتمل، گزینش بهترین و در صورت امکان معماری آن است.
- آیندهپژوهی پیشگویی رخدادهای آینده نیست، بلکه پیشبینی آنهاست (پیشگویی دال بر ترسیم آیندهای قطعی و پیشبینی ارائهی احتمالی نسبی است). آینده به طور قطع و یقین در تمامی ابعاد تعیین نشده است، بلکه وابسته به تصمیمهایی است که در زمان حال اتخاذ میشود.
- آیندهپژوهی موضوعی بین رشتهای است و تحول علوم و فناوریها در آن تأثیری مستقیم و بیواسطه دارد.
- آیندهپژوهی به شدت از نظام ارزشی و نگرشی آیندهپژوه تأثیر می پذیرد.
- آیندهپژوهی به مثابه برنامهریزی برای آینده نیست، بلکه ترسیم بدیلهای مختلفی است که تصمیمسازان، یکی از آنها را انتخاب خواهند کرد. از همین روی آیندهپژوهی قصد دارد در جهت کاهش عدم قطعیتها بکوشد و یا به بیان روشنتر، عدم قطعیتها را مدیریت کند.
- آیندهپژوهی آمیزهای از علم و فناوری است (هنگامی که آیندهپژوه به بررسی آیندههای محتمل و مرجح میپردازد، روشی علمی را اتخاذ کرده و هنگامی که به طراحی آینده بر اساس روشهای عقلانی میپردازد، در قالب گونهای از فناوری اجتماعی وارد شده است(.
- اهداف آیندهپژوهی صرفنظر از موضوع آن مبتنی بر محورها و مراحل ذیل است:
- شناسایی تحولات، تهدیدها و فرصتها
- بررسی و تحلیل تحولات
- سناریوسازی و ارائهی چشمانداز
- شناسایی چشمانداز بهتر
- تلاش برای نیل به بهترین چشمانداز .
ب. اصول آیندهپژوهی
- آینده امری مسلم و قطعی نیست و از پیش تعیین نشده است . از همین روی قابلیت تغییر و دگرگونی دارد.
- تصویر مرجح ما از آینده، تابعی از ارزشهای ما است.
- تصویر و تصور آینده بستر مناسب تصمیمسازی است.
پ. روشهای آیندهپژوهی
- تحلیل روند: این روش مبتنی بر آیندههای محتمل و ارائهی آیندههای بدیل میباشد. تحلیل روند، همانگونه که از نامش پیداست از دادههای گذشته و حال به عنوان دستمایه بهره جسته و به ارائه تصویری از آینده میپردازد. این شیوه ارتباط زیادی با عوامل سببی ندارد.
- روش تأثیر متقاطع: در این روش، تأثیر متقابل رویدادها و روندها بر اساس یک ماتریس دو بعدی بررسی میشود. رویدادها و روندهای مورد مطالعه در ماتریس بر روی محورهای افقی و عمودی قرار گرفته و احتمال وقوع آنها مورد بررسی قرار میگیرد.
- روش دلفی: هدف این روش، دستیابی به "اجماع" در میان خبرگان پیرامون روندها یا تصویرهای آیندهی یک موضوع است.
- روش سناریوسازی: مطالعهی رویدادها و روندهای متوالی ما را قادر میسازد تا فرآیندها و روابط علّی حاکم بر آنها را استخراج نمائیم. کشف روابط و فرآیندهای علّی سببی به معنای تشخیص نظاممندی و امکان دخالت در این رویدادها و روندها را فراهم میسازد.
سناریوها باید مشخص نمایند که چگونه ممکن است وضعیتی فرضی، مرحله به مرحله روی دهد و چه بدیلهایی برای هر کنشگر و در هر مرحله برای ایجاد تغییر و تحول مرجح در فرآیند وجود دارد. سناریوسازی کمک مناسبی برای برنامهریزی است. در این شیوه شرایط مختلف برای اجرای سیاستها ترسیم میشود و برنامهریزان میتوانند در شرایط پیچیده به بهترین گزینهها نایل آیند.
باید گفت پیچیدگی و پیش بینی ناپذیری آتیه جوامع بشری سبب شده تا آینده پژوهان به مطالعه آینده های بدیل دست زنند.ایشان ابتدا هر آینده ای که ممکن است در انتظار یک کشور یا سازمان باشد را شناسایی و فهرست می کنند. در گام بعدی، از میان آینده های ممکن،محتمل ترین آن ها را مشخص می نمایند.سرانجام مطلوب ترین آینده نیز شناسایی و در اختیار تصمیم گیران قرار می گیرد تا برای تحقق آن برنامه ریزی کنند.بنابراین مطالعه سه نوع آینده در دستور کار آن ها قرار دارد:
- آینده های ممکن: آن دسته از آینده هایی که وقوع آن ها امکان دارد.
- آینده های محتمل: آینده هایی که وقوع آن ها از امکان بیشتری نسبت به سایر آینده های ممکن برخوردار است
- آینده های مطوب: آینده ای که با ارزش ها و آرمان های مطلوب آینده پژوهان و کارفرمایان آن ها همخوانی دارد
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.